English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (1927 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unplug U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugs U خارج کردن دو شاخه از سوکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pinning U فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
plugs U ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plugging U ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
pin U فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
plug U ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
pinned U فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
to brachiate U از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
populates U پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
populate U پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
populating U پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
hierarchical communications system U شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
disbranch U بی شاخه کردن
To cut off a branch . U شاخه ای را قطع کردن
truncate U شاخه زدن ناقص کردن
truncated U شاخه زدن ناقص کردن
truncates U شاخه زدن ناقص کردن
truncating U شاخه زدن ناقص کردن
socket سوکت
arborization U شاخه شاخه شدگی
forkedly U بطور شاخه شاخه
branch U شاخه شاخه شدن
branches U شاخه شاخه شدن
ramify U شاخه شاخه شدن
timber hitch U گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
fuse socket سوکت فیوز
hardwired connection U می بجای ورودی و سوکت
spade socket [سوکت بیلی شکل]
network socket سوکت شبکه [کامپیوتر]
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
adapter U اجازه نصب در سوکت میدهد
probe socket [سوکت پروب] [الکرونیک و کامپیوتر]
plug U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
cords U سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
cord U سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
plugs U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugging U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
panels U بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panel U بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
port U سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
inactivate U غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
communication U سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
expulse U خارج کردن
phase out U خارج کردن
eject U خارج کردن
extraction U خارج کردن
ejected U خارج کردن
ejecting U خارج کردن
to rule out U خارج کردن
unship U خارج کردن
derails U از خط خارج کردن
discharge U خارج کردن
bring out U خارج کردن
ejects U خارج کردن
discharges U خارج کردن
derailing U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج کردن
derail U از خط خارج کردن
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
user U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
plug U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
plugs U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
plugging U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
users U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
swap out U مبادله کردن به خارج
write-off U از دفتر خارج کردن
write-offs U از دفتر خارج کردن
decivilize U از تمدن خارج کردن
ablate U بریدن و خارج کردن
to put out of court U از دستور خارج کردن
defecating U خارج کردن مدفوع
disarms U از ضامن خارج کردن
disarmed U از ضامن خارج کردن
disarm U از ضامن خارج کردن
phase out U به ترتیب خارج کردن
defecate U خارج کردن مدفوع
defecated U خارج کردن مدفوع
write off U از دفتر خارج کردن
defecates U خارج کردن مدفوع
to expel [from] U بزور خارج کردن [از]
lay on the table U از دستور خارج کردن
spewing U با فشار خارج کردن
tabling U از دستور خارج کردن
spewed U با فشار خارج کردن
table U از دستور خارج کردن
expectorate U ازشش خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
disseise U ازتصرف خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
exfiltration U خارج کردن از میدان
spews U با فشار خارج کردن
spew U با فشار خارج کردن
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
expel U منفصل کردن بزور خارج کردن
expels U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelled U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling U منفصل کردن بزور خارج کردن
emancipating U از زیر سلطه خارج کردن
strike off the rolls U از صورت وکلا خارج کردن
emits U بیرون دادن خارج کردن
emitted U بیرون دادن خارج کردن
emancipates U از زیر سلطه خارج کردن
emancipated U از زیر سلطه خارج کردن
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
reeks U بخار ازدهان خارج کردن
reeking U بخار ازدهان خارج کردن
evacuate U اخراج خارج کردن یا شدن
emitting U بیرون دادن خارج کردن
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
emancipate U از زیر سلطه خارج کردن
to phase out something U به ترتیب خارج کردن چیزی
evacuating U اخراج خارج کردن یا شدن
reeked U بخار ازدهان خارج کردن
deconcentrate U از حالت تغلیظ خارج کردن
reek U بخار ازدهان خارج کردن
evacuated U اخراج خارج کردن یا شدن
uncouple U از حالت زوجی خارج کردن
evacuates U اخراج خارج کردن یا شدن
bail U عمل خارج کردن اب قایق
emit U بیرون دادن خارج کردن
polarized U ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
bifurcate U چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
emitting U بیرون دادن از خود خارج کردن
to play in or out U با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
emits U بیرون دادن از خود خارج کردن
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
emitted U بیرون دادن از خود خارج کردن
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
emit U بیرون دادن از خود خارج کردن
unpopulated U تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
importation U عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
discarded U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discard U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
to move one's operation offshore U شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
stripping crane U جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
evicts U خارج کردن خلع ید کردن
evicted U خارج کردن خلع ید کردن
evicting U خارج کردن خلع ید کردن
evict U خارج کردن خلع ید کردن
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
sidelines U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelined U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sideline U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelining U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
smuts U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
released U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
releases U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
smut U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
release U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
externals U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
eviction U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
evictions U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
denationalize U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
port U سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
deforest U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
label U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labels U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
demonetization U سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
labelled U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
receding leg U شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
text U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
texts U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
demonetization U خارج کردن پول از گردش از اعتبار انداختن پول درگردش
pinned U در شاخه
pinning U در شاخه
branch cutter U شاخه بر
connection plug U دو شاخه
arm U شاخه
limbless U بی شاخه
intersection leg U شاخه
furcate U شاخه شاخه
knag U ته شاخه
embranchment U شاخه
doddered U بی شاخه
boughs U شاخه
bough U شاخه
fork U سه شاخه
ramulous U شاخه شاخه
Recent search history Forum search
1Potential
2off-season
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
2purchase off the registry
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com